رومیان 10:9 " زیرا اگر به زبان خود عیسی خداوند را اعتراف کنی و در دل خود ایمان آوری که خدا او را از مردگان برخیزانید نجات خواهی یافت " 

رومیان باب 10 آیه 10 و 11 " چونکه به دل ایمان آورده می شود برای عدالت و به زبان اعتراف میشود به جهت نجات و کتاب می گوید هر که به او ایمان آورد خجل نخواهد شد "

به قلب باید ایمان بیاورید که عیسی مسیح خداوند است و بعد به لب هایت اعتراف کنی و بگویید آن زمان نجات پیدا خواهید کرد.


اشعیا 40:3 " صدای ندا کننده در بیابان راه خداوند را مهیا سازد و طریقی برای خدای ما در صحرا راست نماید "

آنهایی که کتاب عهد جدید را خوانده اید متوجه میشوید این صدای ندا دهنده چه کسی بوده است. یحیی تعمید دهنده آمد و صدا کرد و گفت نجات دهنده در حال آمدن است توبه کنید ثمره توبه بیاورید و این از قبل پیشگویی شده بود. پیشگویی شده بود که آن نجات دهنده زمانی که می آید شخصی می آید و آمدن او را اعالم می نماید.

اشعیا 40:9 " ای صهیون که بشارت میدهی به کوه بلند برآی و ای اورشلیم که بشارت می دهی آوازت را با قوت بلند کن آن را بلند کن و نترس و به شهر های یهودا بگو که )هان خدای شما است .

" اشعیا 10: 40 " اینک خداوند یهوه با قوت می آید و بازوی وی برایش حکمرانی می نماید اینک اجرت او با وی است و عقوبت وی پیش روی او می آید

" اشعیا 40:11 " او مثل شبان گله خود را خواهد چرانید و به بازوی خود بره ها را جمع کرده به آغوش خویش خواهد گرفت و شیر دهندگان را به مالیمت رهبری خواهد کرد " 

يعنی او می آید مثل یک شبان نیکو است مردم آن زمان می دانستند شبان چه کارهایی انجام می دهد میدانستند محافظت می کند میدانستند غذا می دهد میدانستند که از گرگ و دشمن رهایی می دهد می دانستند که نمیگذارد گوسفندان هالک شوند. و آن زمان که عیسی مسیح روی زمین آمد گفتند شبان نیکو است یحیی آمد اعالم کرد و عیسی مسیح گفت من شبان نیکو هستم.

اشعیا 7:14 " بنابراین خود خداوند به شما آیتی خواهد داد : اینک باکره حامله شده پسری خواهد زایید و نام او را عمانوئیل خواهد خواند "

از طریق یک باکره که هیچ مردی با او همخوابی نکرده است روی زمین می آید. عمانوئیل یک لغت عبری است که به فارسی یعنی خدا با ماست.


خدا به دنبال انسان: انسان در حضور خدا بود درموقعیت اول و همه چیز عالی بود ولی متاسفانه انسان از حضور خدا خارج شد و در دوری قرار گرفت که این موقعیت دوم بود.

انسان سعی می کند به طرف خدا برگردد خیلی تالش می کند با کارهای نیک و کارهای مذهبی به سوی خدا برگردد ولی نمیشود.

خدا ما را دوست دارد ما را تنها نمی گذارد میخواهد ما را نجات بدهد از بدبختی و ناراحتی و مرگ آزاد کند می خواهد بیاید ما را برگرداند می خواهد برای ما لباس عدالت تهیه کند می خواهد ما روی صلیب نرویم .

صلیب جایگاه ما است و ما باید روی آن صلیب برویم

خدا یک کاری انجام می دهد در قدم سوم خود خداوند می خواهد بیاید و ما را نجات بدهد نجات دهنده ما خود خداوند است.

اشعیا 12:2 " براستی خدا نجات دهنده من است بر او توکل خواهم کرد و نخواهم ترسید خداوند قوت و سرود من است او نجات من است "

کتاب اشعیا کتابی است که 750 سال قبل از اینکه خدا روی زمین بیاید برای ما این آیات را باز می کند. 

این کتاب کتابی است که خیلی پیشگویی ها کرده است راجع به کوروش کبیر پادشاه ایران پیشگویی کرده است 150 سال قبل از اینکه به دنیا بیاید این کتاب راجع به کوروش به اسم پیشگویی کرده است و پیشگویی هایی هم راجع به آمدن خدا روی زمین کرده است که ما می دانیم این پیشگویی ها در آینده به حقیقت تبدیل شده و اتفاق افتاده است.

خدا نجات دهنده است هیچکس حتی هیچ پیامبری نمی تواند من را نجات بدهد چرا ؟چون پیامبران هم همه گناه کردند چون انسان هستند همه انسان ها گناه کردند و از جالل خدا قاصر هستند. پس پیامبران هم انسان بودند و هیچکس نمی تواند برای ما شفاعت بکند هیچکس نمی تواند جریمه گناهان ما را بدهد آن جریمه مرگ را هیچکس نمی تواند بدهد.

اشعیا 45:5 " من یهوه هستم و دیگری نیست و غیر از من خدایی نیست. من کمر تو را بستم هنگامی که مرا نشناختی "

خدا آفریننده ما و واحد است خدایی که مسیحیان در تورات و انجیل اعالم می کنند خدای نجات دهنده همان خدای واحد است وقتی می گوید من یهوه هستم یعنی خدای نجات دهنده کلمه یهوه از لغتی آمده به اسم اهیه به معنی هستم آنکه هستم و کلمه یهوه به معنی نجات دهنده معروف است .

اشعیا 25:9 " و در آن روز خواهند گفت :اینک این خدای ما است که منتظر او بوده ایم و ما را نجات خواهد داد این خداوند است که منتظر او بوده ایم پس از نجات او مسرور و شادمان خواهیم شد "

اشعیا یک روزی را پیش بینی می کند که خدا می آید و ما را نجات می دهد.


پیدایش:2:16-17 " و خداوند خدا آدم را امر فرمود گفت:از همه درختان باغ بی ممانعت بخور اما از درخت معرفت نیک و بد زنهار نخوری زیرا روزی که از آن خوردی هر آینه خواهی مرد "

بی ممانعت یعنی تو آزادی همه کاری میتوانی انجام دهی حیوانات را هم حتی داده بود ما اسم گذاری کنیم بر طبیعت هم میتوانستیم سلطنت کنیم حیوانات در کنترل ما بودند به آدم گفته بود حیوانات را تو اسم گذاری کن بنا نبود ما هیچ حیوانی را بکشیم و بخوریم تا آن زمان در بهشت این نبود و قرار بود از سبزیجات و حبوبات بخوریم گیاه خوار بودیم تا اینکه آدم گناه کرد و ما گوشت خوار هم شدیم.

آدم و حوا شبیه خدا آفریده شده بودند پس معرفت نیک و بد را داشتند یعنی تشخیص خوب و بد را داشتند یعنی حضور خدا را می دانستند تاریکی و بدی را هم میدانستند ولی هیچ وقت تجربه نکرده بودند.

موقعيت اول را می دانستند موقعیت دوم را هم تشخیص می دادند ولی تجربه نکرده بودند چون از آن درخت شناخت نیک و بد نخورده بودند. درخت معرفت سیب نیست گندم هم نیست یک درخت معرفت است.

درخت معرفت یک در خروجی بود در خروجی که آدم و حوا آزاد بودند از آن خارج بشوند.

خدا گفت اگر درخت معرفت نیک و بد را بخورید از حضور من خارج میشوید و به موقعیت دوم میآیید.

این درخت درختی بود که انتخاب کردند از بخورند و آن را تجربه کردند لزومی نداشت که بخورند می توانستند در حضورخدا باقی بمانند ولی از این درخت خوردند و از حضور خداوند خارج شدند.

دلیل اینکه خدا این در را گذاشت این بود که گفت انسان آزاد است انتخاب کند بماند یا برود.

تثنیه 30:19" امروز آسمان و زمین را بر شما شاهد می آورم که حیات و موت و برکت و لعنت را پیش روی تو گذاشتم پس حیات را برگزین تا تو با ذریتت زنده بمانی"

این کالمی است که خدا باز می کند حق انتخاب را داده و میگوید تو انتخاب کن.

همه ما میدانیم که آدم چه چیزی را انتخاب کرد متاسفانه ما می دانیم که آدم موت و لعنت را بجای حیات و برکت انتخاب کرد و این بخاطر غرورش بود.

میدانیم بهشت حضورصد در صد خداوند است پس یک سوال پیش می آید.

آیا الان ما در بهشت هستیم ؟خیر . نه حکومت می کنیم بر زمین نه بر طبیعت حکومت می کنیم نه بر حیوانات حکومت می کنیم نه شادی و آرامش کامل داریم نه محبت کامل داریم.

آیا خدا می خواهد بشر در درد و رنج زندگی کند ؟خير.

بهشت اصلی کجاست ؟موقعیت اول ما که در آن از آرامش صد در صد و شادی صد در صد و محبت بی قید و شرط برخوردار باشیم این بهشت است. و خداوند ما را به این بهشت دعوت می کند. خداوند می خواهد بدانید که او ما را به موقعیت اول قصد دارد برگرداند چون امروز در آن نیستیم.


انسان در حضور خدا بود و خدا و انسان با هم مشارکت داشتند و آنجا بهشت خوانده میشد. در آنجا نور . محبت . شادی . آرامش و آزادی کامل بود. انسانی که در حضور خدا بود از حضور خدا خارج شد و این موقعیت دوم است. انسان در موقعیت دوم از حضور خدا خارج شد و بین انسان و خدا فاصله ای افتاد .

آیا انسان در حال حاضر به طور کلی در روی زمین در حضور خدا هست ؟و آیا با او مشارکت دارد ؟ و آیا از آن برکات ذکر شده در موقعیت اول بهره می گیرد ؟ خیر

به چه دلیل انسان از حضور خدا )بهشت (خارج گردید ؟

بخاطر این که در خروجی همان درخت معرفت و شناخت نیک و بد بود که از آن خورد و آن درخت را تجربه کرد.

از این درخت خورد و از حضور خدا خارج شد و در موقعیت دوم قرار گرفت . 


اگر خدا محبت است چرا انسان را آفرید؟ مگر خدا احتیاج دارد که کسی را بیافریند؟

کتاب مقدس در پیدایش 1:26 چند نکته را راجع به این موضوع که چرا خدا انسان را در حضور خودش آفرید برای ما باز مینماید.

"و خدا گفت :آدم را بصورت ما و موافق شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و بهایم و بر تمامی زمین و همه اتی که بر زمین می خزند حکومت نماید "

خدا ما را آفرید که روی زمین بر تمامی مخلوقات که آفریده بود و به ما داده بود سلطنت کنیم و آن سلطنت را به ما داده بود خیلی ساده است الان تصور کنید خدا انسان را آفریده در حضور خودش آفریده و جالبتر این است که خدا در این آفرینش روی زمین بود و انسان با خدا مشارکت داشت و تمام این مطالبی که خدا می گوید برای ما آفریده بود.


رومیان 10:9 " زیرا اگر به زبان خود عیسی خداوند را اعتراف کنی و در دل خود ایمان آوری که خدا او را از مردگان برخیزانید نجات خواهی یافت " 

رومیان باب 10 آیه 10 و 11 " چونکه به دل ایمان آورده می شود برای عدالت و به زبان اعتراف میشود به جهت نجات و کتاب می گوید هر که به او ایمان آورد خجل نخواهد شد "

به قلب باید ایمان بیاورید که عیسی مسیح خداوند است و بعد به لب هایت اعتراف کنی و بگویید آن زمان نجات پیدا خواهید کرد.


اشعیا 40:3 " صدای ندا کننده در بیابان راه خداوند را مهیا سازد و طریقی برای خدای ما در صحرا راست نماید "

آنهایی که کتاب عهد جدید را خوانده اید متوجه میشوید این صدای ندا دهنده چه کسی بوده است. یحیی تعمید دهنده آمد و صدا کرد و گفت نجات دهنده در حال آمدن است توبه کنید ثمره توبه بیاورید و این از قبل پیشگویی شده بود. پیشگویی شده بود که آن نجات دهنده زمانی که می آید شخصی می آید و آمدن او را اعالم می نماید.

اشعیا 40:9 " ای صهیون که بشارت میدهی به کوه بلند برآی و ای اورشلیم که بشارت می دهی آوازت را با قوت بلند کن آن را بلند کن و نترس و به شهر های یهودا بگو که )هان خدای شما است .

" اشعیا 10: 40 " اینک خداوند یهوه با قوت می آید و بازوی وی برایش حکمرانی می نماید اینک اجرت او با وی است و عقوبت وی پیش روی او می آید

" اشعیا 40:11 " او مثل شبان گله خود را خواهد چرانید و به بازوی خود بره ها را جمع کرده به آغوش خویش خواهد گرفت و شیر دهندگان را به مالیمت رهبری خواهد کرد " 

يعنی او می آید مثل یک شبان نیکو است مردم آن زمان می دانستند شبان چه کارهایی انجام می دهد میدانستند محافظت می کند میدانستند غذا می دهد میدانستند که از گرگ و دشمن رهایی می دهد می دانستند که نمیگذارد گوسفندان هالک شوند. و آن زمان که عیسی مسیح روی زمین آمد گفتند شبان نیکو است یحیی آمد اعالم کرد و عیسی مسیح گفت من شبان نیکو هستم.

اشعیا 7:14 " بنابراین خود خداوند به شما آیتی خواهد داد : اینک باکره حامله شده پسری خواهد زایید و نام او را عمانوئیل خواهد خواند "

از طریق یک باکره که هیچ مردی با او همخوابی نکرده است روی زمین می آید. عمانوئیل یک لغت عبری است که به فارسی یعنی خدا با ماست.


خدا به دنبال انسان: انسان در حضور خدا بود درموقعیت اول و همه چیز عالی بود ولی متاسفانه انسان از حضور خدا خارج شد و در دوری قرار گرفت که این موقعیت دوم بود.

انسان سعی می کند به طرف خدا برگردد خیلی تالش می کند با کارهای نیک و کارهای مذهبی به سوی خدا برگردد ولی نمیشود.

خدا ما را دوست دارد ما را تنها نمی گذارد میخواهد ما را نجات بدهد از بدبختی و ناراحتی و مرگ آزاد کند می خواهد بیاید ما را برگرداند می خواهد برای ما لباس عدالت تهیه کند می خواهد ما روی صلیب نرویم .

صلیب جایگاه ما است و ما باید روی آن صلیب برویم

خدا یک کاری انجام می دهد در قدم سوم خود خداوند می خواهد بیاید و ما را نجات بدهد نجات دهنده ما خود خداوند است.

اشعیا 12:2 " براستی خدا نجات دهنده من است بر او توکل خواهم کرد و نخواهم ترسید خداوند قوت و سرود من است او نجات من است "

کتاب اشعیا کتابی است که 750 سال قبل از اینکه خدا روی زمین بیاید برای ما این آیات را باز می کند. 

این کتاب کتابی است که خیلی پیشگویی ها کرده است راجع به کوروش کبیر پادشاه ایران پیشگویی کرده است 150 سال قبل از اینکه به دنیا بیاید این کتاب راجع به کوروش به اسم پیشگویی کرده است و پیشگویی هایی هم راجع به آمدن خدا روی زمین کرده است که ما می دانیم این پیشگویی ها در آینده به حقیقت تبدیل شده و اتفاق افتاده است.

خدا نجات دهنده است هیچکس حتی هیچ پیامبری نمی تواند من را نجات بدهد چرا ؟چون پیامبران هم همه گناه کردند چون انسان هستند همه انسان ها گناه کردند و از جالل خدا قاصر هستند. پس پیامبران هم انسان بودند و هیچکس نمی تواند برای ما شفاعت بکند هیچکس نمی تواند جریمه گناهان ما را بدهد آن جریمه مرگ را هیچکس نمی تواند بدهد.

اشعیا 45:5 " من یهوه هستم و دیگری نیست و غیر از من خدایی نیست. من کمر تو را بستم هنگامی که مرا نشناختی "

خدا آفریننده ما و واحد است خدایی که مسیحیان در تورات و انجیل اعالم می کنند خدای نجات دهنده همان خدای واحد است وقتی می گوید من یهوه هستم یعنی خدای نجات دهنده کلمه یهوه از لغتی آمده به اسم اهیه به معنی هستم آنکه هستم و کلمه یهوه به معنی نجات دهنده معروف است .

اشعیا 25:9 " و در آن روز خواهند گفت :اینک این خدای ما است که منتظر او بوده ایم و ما را نجات خواهد داد این خداوند است که منتظر او بوده ایم پس از نجات او مسرور و شادمان خواهیم شد "

اشعیا یک روزی را پیش بینی می کند که خدا می آید و ما را نجات می دهد.


پیدایش:2:16-17 " و خداوند خدا آدم را امر فرمود گفت:از همه درختان باغ بی ممانعت بخور اما از درخت معرفت نیک و بد زنهار نخوری زیرا روزی که از آن خوردی هر آینه خواهی مرد "

بی ممانعت یعنی تو آزادی همه کاری میتوانی انجام دهی حیوانات را هم حتی داده بود ما اسم گذاری کنیم بر طبیعت هم میتوانستیم سلطنت کنیم حیوانات در کنترل ما بودند به آدم گفته بود حیوانات را تو اسم گذاری کن بنا نبود ما هیچ حیوانی را بکشیم و بخوریم تا آن زمان در بهشت این نبود و قرار بود از سبزیجات و حبوبات بخوریم گیاه خوار بودیم تا اینکه آدم گناه کرد و ما گوشت خوار هم شدیم.

آدم و حوا شبیه خدا آفریده شده بودند پس معرفت نیک و بد را داشتند یعنی تشخیص خوب و بد را داشتند یعنی حضور خدا را می دانستند تاریکی و بدی را هم میدانستند ولی هیچ وقت تجربه نکرده بودند.

موقعيت اول را می دانستند موقعیت دوم را هم تشخیص می دادند ولی تجربه نکرده بودند چون از آن درخت شناخت نیک و بد نخورده بودند. درخت معرفت سیب نیست گندم هم نیست یک درخت معرفت است.

درخت معرفت یک در خروجی بود در خروجی که آدم و حوا آزاد بودند از آن خارج بشوند.

خدا گفت اگر درخت معرفت نیک و بد را بخورید از حضور من خارج میشوید و به موقعیت دوم میآیید.

این درخت درختی بود که انتخاب کردند از بخورند و آن را تجربه کردند لزومی نداشت که بخورند می توانستند در حضورخدا باقی بمانند ولی از این درخت خوردند و از حضور خداوند خارج شدند.

دلیل اینکه خدا این در را گذاشت این بود که گفت انسان آزاد است انتخاب کند بماند یا برود.

تثنیه 30:19" امروز آسمان و زمین را بر شما شاهد می آورم که حیات و موت و برکت و لعنت را پیش روی تو گذاشتم پس حیات را برگزین تا تو با ذریتت زنده بمانی"

این کالمی است که خدا باز می کند حق انتخاب را داده و میگوید تو انتخاب کن.

همه ما میدانیم که آدم چه چیزی را انتخاب کرد متاسفانه ما می دانیم که آدم موت و لعنت را بجای حیات و برکت انتخاب کرد و این بخاطر غرورش بود.

میدانیم بهشت حضورصد در صد خداوند است پس یک سوال پیش می آید.

آیا الان ما در بهشت هستیم ؟خیر . نه حکومت می کنیم بر زمین نه بر طبیعت حکومت می کنیم نه بر حیوانات حکومت می کنیم نه شادی و آرامش کامل داریم نه محبت کامل داریم.

آیا خدا می خواهد بشر در درد و رنج زندگی کند ؟خير.

بهشت اصلی کجاست ؟موقعیت اول ما که در آن از آرامش صد در صد و شادی صد در صد و محبت بی قید و شرط برخوردار باشیم این بهشت است. و خداوند ما را به این بهشت دعوت می کند. خداوند می خواهد بدانید که او ما را به موقعیت اول قصد دارد برگرداند چون امروز در آن نیستیم.


انسان در حضور خدا بود و خدا و انسان با هم مشارکت داشتند و آنجا بهشت خوانده میشد. در آنجا نور . محبت . شادی . آرامش و آزادی کامل بود. انسانی که در حضور خدا بود از حضور خدا خارج شد و این موقعیت دوم است. انسان در موقعیت دوم از حضور خدا خارج شد و بین انسان و خدا فاصله ای افتاد .

آیا انسان در حال حاضر به طور کلی در روی زمین در حضور خدا هست ؟و آیا با او مشارکت دارد ؟ و آیا از آن برکات ذکر شده در موقعیت اول بهره می گیرد ؟ خیر

به چه دلیل انسان از حضور خدا )بهشت (خارج گردید ؟

بخاطر این که در خروجی همان درخت معرفت و شناخت نیک و بد بود که از آن خورد و آن درخت را تجربه کرد.

از این درخت خورد و از حضور خدا خارج شد و در موقعیت دوم قرار گرفت . 


اگر خدا محبت است چرا انسان را آفرید؟ مگر خدا احتیاج دارد که کسی را بیافریند؟

کتاب مقدس در پیدایش 1:26 چند نکته را راجع به این موضوع که چرا خدا انسان را در حضور خودش آفرید برای ما باز مینماید.

"و خدا گفت :آدم را بصورت ما و موافق شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و بهایم و بر تمامی زمین و همه اتی که بر زمین می خزند حکومت نماید "

خدا ما را آفرید که روی زمین بر تمامی مخلوقات که آفریده بود و به ما داده بود سلطنت کنیم و آن سلطنت را به ما داده بود خیلی ساده است الان تصور کنید خدا انسان را آفریده در حضور خودش آفریده و جالبتر این است که خدا در این آفرینش روی زمین بود و انسان با خدا مشارکت داشت و تمام این مطالبی که خدا می گوید برای ما آفریده بود.


1-از طریق مذهب 2-از طریق انجام کار نیک به ما یاد داده شده است برای اینکه بخواهید به خداوند برگردید و به حضور خداوند بروید باید یک سری کارهای مذهبی انجام دهیم تا خداوند را راضی نمایید. و یکسری کارهای نیک انجام بدهید . خدا می گوید با این کارهای نیک و مذهبی به من برنمی گردید امروزه مشکلات بشر (چه در خانواده – کار – دنیای بیرون ) از کجا شروع شده است؟ریشه تمام مشكلا ت بشر چیست ؟ تمام مشکلات ما ریشه اش این است که از خدا دور شدیم ما در این فاصله قرار گرفتیم ما

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ مطالب علمی مرجع رایگان کسب درآمد چگونه باید در محیط مدرسه احترام به افکار دیگران و اخلاق و ادب را تمرین کنیم؟ پرسپولیسی شو وبلاگ تخصصی فیلم و سریال شبکه ای از فایل‌های مختلف سانتیاگو برنابئو روز مرگی ها دانلود آهنگ جدید اطلاعات جامع